ملکوت
نوشته شده در تاريخ برچسب:شهدا, توسط یک دوست |

حافظ، غزلی دارد که گمان می رود این مطلب را به خوبی بیان کند:

منم که شهره شهرم به عشق ورزیدن       

منم که دیده نیالودم به بد دیدن

وفا کنیم و ملامت کشیم و خوش باشیم        

که درطریقت ما کافری ست رنجیدن

و بیت بعدی که می گوید:

مراد دل ز تماشای باغ عالم چیست؟       

به دست مردم چشم از رخ تو گل چیدن

حافظ، معتقد است که خاصیت عشق، نازنین بینی در نظام خلقت است. نگاه عاشقانه به خلقت، جهان را چنان زیبا می کند که هر چه از دوست می رسد، نیکو می شود:

روی خوبت آیتی از لطف، برما کشف کرد                   

بعد از این جز لطف و خوبی نیست در تفسیر ما

خلاصه این که، ولایت یعنی عشق: به عبارتی تعبیر ادبی ولایت، عشق است.

عطار می گوید:

          هرچه گویم، عشق از آن برتر بود                                

عشق، امیرالموءمنین حیدر بود

  پس در نگاه ولایی، دیدن انسان، نازنین بینانه می شود. عالم و جهان را آئینه ی جمال حق می بیند. در این تفکر، انسان، دیگر آئینه ها را جز به نیت روءیت چهره ی محبوب به تماشا نمی نشیند. نگاه استقلالی نگاه به چهره است. لذا اگر بنابر این شود که ما در هر چیز، چهره و تجلی محبوب را ببینیم، همه چیز برای ما زیبا می شود.

          پیر ما گفت: خطا بر قلم صنع نرفت                                 

آفرین بر نظر پاک خطا پوشش باد

  بنابراین، فرمایش زینب کبری، سلام الله علیها، در واقع بازگشت به نوعی تفکر جهان بینانه ی عارفانه و عاشقانه است:

                یکی درد و یکی درمان پسندد                  

یکی وصل و یکی هجران پسندد

                     من از درمان و درد و وصل و هجران                                   

پسندم آنچه را جانان پسندد

و این ترجمان ولایی اش می شود: و ما رأیت الا جمیلا: و آن چه دیدم، جز زیبائی نبود.

  امید است که بینش ما نیز آن گونه شود که جز در جهت رضایت حضرت دوست، جل جلاله قدم بر نداریم و ارتزاق عند الرب، مزد کسانی است که فقط خدا را می بینند و رضایت او جل جلاله وجه همتشان است و بس.

   عشق به شهادت، نتیجه ی نگرش خاص به مرگ و بلکه ی ثمره ی جهان بینی خاص است که به واسطه ی آن، انسان موءمن، دست خدا را در همه ی امور می بیند و گردش مدار هستی را بر مسیر حق و عدل می شناسد و بر این باور است که جهان، هیچ گاه از اراده ی خداوند بیرون نرفته است و همچنین بر این مفهوم باور دارد که دست خدا بالای همه ی دست هاست: یدالله فوق ایدیهم.

   و آخر این که: ما آیینگی را از سیدالشهداء علیه السلام آموختیم و هر چه داریم از حیات طیبه ی شهادت است.

 


.: Weblog Themes By LoxBlog :.